سپاس خداى را که شناخته است ، بى آنکه دیده شود ، و آفریننده است ،
بىآنکه اندیشهاى به کار برد . بود ، و کار جهان را اداره مىنمود 1 ، هنگامى که نه از آسمان نشانى بود ، و نه از ستارگان ، نه از فلک توى بر توى ، که در شدن در آن نتوان 2 . نه شبى تیرهفام ، نه دریایى آرام . نه کوهى با راههاى گشاده ، و نه درّهاى پیچ و خم در آن افتاده ، نه زمینى گسترنده 3 ، و نه آفریدهاى بر روى آن رونده 4 . او پدید آرنده آفریدگان ، و وارث همگان است . خداى آنان ، و روزى دهنده ایشان است . آفتاب و ماه به رضاى او گردانند ، و هر تازهاى را کهنه مىگردانند ، و هر دورى را با نزدیک مىرسانند . روزى آنان را قسمت کرد ، و کردار و رفتارشان بر شمرد : از نفسها که زنند ، و نگاههاى دزدیده که کنند ، و رازهایى که در سینهها پنهان دارند ، و جایگاه آنان در زهدانهاى مادران ، و یا پشت پدران ، تا آنگاه که عمرشان سر رسد ، و اجلشان در رسد . خدایى که کیفر او بر دشمنانش سخت است ، در عین رحمت او برایشان ، و رحمت او فراگیر دوستان است ، در حال سختگیرى او بر آنان . هر که بر او چیرگى جوید ، مقهورش سازد ، و هر که با او دشمنى ورزد ، به هلاکتش دراندازد . هر که با او کینه ورزد ، خوارش سازد و تیره روز است ، و هر که او را دشمن گیرد ، خدا بر او پیروز است . آن را که بر وى توکّل کرد بسنده است ، و آن را که از او خواست ، دهنده ، و آن که از او وام گرفت ، وامش را گزارنده 5 ، و هر که او را سپاس دارد ، جزا دهنده .
بندگان خدا کردار و گفتار خود را بسنجید ، پیش از آنکه آن را بسنجند ،
و حساب نفس خویش را برسید پیش از آنکه به حسابتان برسند . فرصت را غنیمت دانید پیش از آنکه مرگ گلویتان را بگیرد و نفس کشیدن نتوانید . رام و گردن نهاده به راه راست روید پیش از آنکه به سختى 6 رانده شوید . و بدانید آن کس که نتواند خود را پند دهد تا از گناه باز دارد ، دیگرى را نیابد تا این کار را براى او به جاى آرد .