امسال سینمای جهان را فیلم علمی تخیلی 2012 به تسخیر خود درآورد.
امسال سینمای جهان را فیلم علمی تخیلی 2012 به تسخیر خود درآورد.
موضوع این فیلم که به یک شایعه معروف درباره پایان جهان گره خورده است، باعث شد فضای تبلیغاتی زیادی درخصوص این فیلم ایجاد شود، اگرچه فیلم نتوانست نظر منتقدان را به خود جلب کند، اما توانست بحثهای مختلفی درخصوص پایان جهان به میان بکشد. یکی از سوالاتی که این فیلم در میان مردم مطرح کرد، این بود که آیا امکان از بین رفتن زمین بر اثر پدیدههای طبیعی وجود دارد؟ و آیا براستی زمین در خطر انهدام است؟
فیلم 2012 ساخته رولاند امریخ، کارگردان آلمانی است که پیش از این نیز علاقه خود را در به تصویر کشیدن مصیبتهای بزرگ و نابودی جهان در فیلمهایش نشان داده بود.
او در فیلم «روز استقلال» بیگانههای فضایی را به زمین فرستاد تا تمام نمادهای تمدن انسانی را نابود کنند که در نهایت زمین توسط گروه کوچکی از مبارزان نجات پیدا کرد. وی در فیلم بعدیاش در سال 1998 گودزیلا را به نیویورک برد تا این هیولا به تخریب شهر بپردازد و در کنار آن امریخ هشدار خود را نسبت به پیامد آزمایشهای نظامی مطرح کند. پس از آن در فیلم «روز پس از فردا» بود که این کارگردان متوجه گرمایش زمین شد و عصر یخبندانی را که حاصل وقوع هاریکسها (توفانهای دوار عظیم) بود به نمایش گذاشت. پس از این فاجعه و مصیبت مقطعی نزدیک شدن به سال 2012، فرصتی برای این کارگردان به وجود آورد تا این بار پایان جهان را به تصویر بکشد.
تقویم مایا
روز 21 دسامبر 2012 یکی از چرخههای تقویم مایا به پایان میرسد. مایاها که یکی از اقوام پیشرفته آمریکای قدیم بودند، سیستم بسیار پیچیدهای را برای گاهشماری تهیه کرده بودند که هنوز یکی از جالب توجهترین تقویمهای دوران قدیم به شمار میرود.
در واقع مایاها از 3 سیستم تقویمی استفاده میکردند که یکی از آنها تقویم شمارش طویل (long count) معروف است. در این سیستم پیچیده، تاریخ به صورت رشتهای 5 تایی از اعداد نشان داده میشود؛ مثلا (0و0و1 و 0و0) در این رشته اعداد از سمت راست به چپ کین، وینال، تون، کاتون و باکتون نامیده میشوند.
هر کین معادل یک روز است و این عدد بین 0 تا 19 تغییر میکند. هر 20 کین معادل یک وینال خواهد بود، هر 18 وینال یک تون را میسازد، هر 20 تون یک کاتون و هر 20 کاتون شامل یک باکتون می شود. به این ترتیب اعدادی که در این ستونها قرار میگیرند، مدت زمان گذشته از مبدا تاریخ مایایی را نشان میدهد؛ اتفاقی که روز 21 دسامبر 2012 رخ خواهد داد این است که سیزدهمین باکتون به پایان خواهد رسید.
به عبارت دیگر، اعداد رشته تقویم شمارش طویل به شکل (0و0و0و0و 13) در خواهد آمد. برخی معتقدند هزارههای مایایی در 13 باکتون به پایان میرسد. به همین دلیل این تاریخ را پایان تقویم مایایی دانستهاند.
البته مایاها در این تاریخ هیچ اشارهای به پایان دنیا نکردهاند اما ایده هزارهگرایی باعث شده است بسیاری پایان سیزدهمین باکتون مایایی و ورود به باکتون 14 را معادل پایان جهان بدانند.
همین شایعه عمومی موضوع قوی برای فیلمسازان فراهم آورد تا پایان جهان را به تصویر بکشند. در این فیلم همه اتفاقات با تغییر قطبین مغناطیسی زمین آغاز میشود و مجموعهای از رویدادها به وقوع میپیوندد که سونامیهای بزرگ، ابر آتشفشانها و شکاف در صفحات لغزنده قارهها را در پی دارد و در نهایت جهان در معرض نابودی قرار میگیرد و برای کشورها کشتیهای عظیمی همچون کشتی نوحع میسازند تا نسل انسان و جانوران را حفظ کنند و در نهایت چندصد هزار نفر باقی میمانند تا نسل آدمیان منقطع نشود. اما واقعیت این است که وقوع چنین پدیدههایی بشدت ضعیف است.
اگر چه تغییر قطبین مغناطیسی زمین پدیدهای آشنا به شمار میرود که بارها در طول تاریخ اتفاق افتاده و همین روزها هم تکرار میشود، قطب شمال مغناطیسی زمین به دلیل فعالیتهای مولد میدان مغناطیسی زمین با سرعت 60کیلومتر در سال در حال حرکت به سمت روسیه است که البته این سریعترین جابهجایی قطبین مغناطیسی زمین به شمار میرود.
البته این اتفاق، پیامدهایی خواهد داشت مثلا اگر این روند با سرعت فعلی ادامه یابد، تا حدود 20سال دیگر میتوان شاهد پدیده شفقهای قطبی از ایران بود. این تغییر سریع همچنین ممکن است بر ساختار برخی از موجودات ساده تاثیر بگذارد، اما هیچ اتفاق بزرگ و عجیبی را سبب نخواهد شد. اگر بخواهیم دنبال وقایعی بگردیم که سیاره ما را تهدید میکند، دلایل بهتری برای ترسیدن وجود دارد.
برخوردهای فضا
زمین همواره در طول تاریخ خود در معرض خطر برخوردهای فضایی قرار داشته است. هماکنون روزانه چندین تن از اجرام فضایی با جو زمین برخورد میکنند که بسیاری از آنها ابعاد کوچکی داشته و بیشتر گردوغبار فضایی به شمار میروند، مواردی که این ذرات ابعاد بزرگتری دارند هنگام سوختن در جو زمین به شکل شهابهای درخشان دیده میشوند.
اگر ابعاد آن بزرگتر باشد نهتنها درخششی خیرهکننده در آسمان به وجود میآورند که بخشی از بقایای آنها به شکل شهابسنگ به سطح زمین برخورد میکند. خوشبختانه جو زمین همچون سپر محافظ قوی جلوی بسیاری از این سنگهای سرگردان آسمان را میگیرد اما بررسی عوارض روی زمین نشان میدهد که پیش از این بارها سنگهای بزرگ آسمانی خطرآفرین از این سپر محافظ عبور کرده و توانستهاند چهره زمین را زخمی کنند.
افسانه 2012 مانند دیگر افسانههایی که پایان زمین در آخرین سالهای هزاره قبل را پیش بینی میکرد بیش از این که ریشه در واقعیت داشته باشد، ریشه در تصورات و ذهنیات مردم دارند
درواقع چنین برخوردهایی هر روز ممکن است اتفاق بیفتد. دانشمندان معتقدند 65 میلیون سال پیش برخورد یک شهابسنگ بزرگ به منطقهای در جنوب خلیج مکزیک باعث وقوع رویدادهایی شد که انقراض نسل دایناسورها را در پی داشت. غباری که از این برخورد به هوا برخواست و در جو زمین پراکنده شد، باعث شد تا میزان دریافت تابشهای خورشید در سطح زمین کاهش یابد و همین عوامل زنجیرهای از رویدادها را فعال کند که به انقراض دایناسورها منجر شد. در ابتدای قرن 20 بود که انفجار یک شهابسنگ بزرگ بر فراز منطقه تونگاسکا در شمال روسیه چندین هزار مترمربع از جنگلهای کاج این منطقه را سوزاند.
این خطر به حدی جدی است که سازمانهای علمی و فضایی طرحهای جدی را برای زیر نظر گرفتن فضای اطراف زمین بنیان گذاشتهاند. پروژههایی مانند NEAR یا NEAT فضای اطراف زمین را در جستجوی سیارکها یا دنبالهدارهایی کاوش میکنند که به دلیل شرایط گرانش منظومه، ممکن است راهشان را به سوی سیاره ما کج کنند، البته بسیاری از این اجرام تنها چند روز تا چند هفته قبل از گذر از نزدیکی زمین، شناسایی میشوند و متاسفانه هنور فناوری ما امکان مقابله با چنین رویدادی را ندارد به همین دلیل هم هست که جایی مانند آژانس فضایی روسیه از مطالعه طرحی به نام آرماگدون صحبت میکند که قرار است به مقابله با این خطرات بپردازد.
گرمایش زمین
اما برخوردهای فضایی تنها خطری نیست که سیاره ما را به شکل جدی تهدید میکند یکی از بزرگترین خطرها، بلایی است که خود ما بر سر این سیاره آوردهایم.
در طول قرن گذشته، 2 اتفاق زمین را در معرض خطری قرار داده است که نتایج آن میتواند به نابودی خود ما منجر شود؛ یکی از این موارد انفجار جمعیت در قرن گذشته بود؛ به طوری که جمعیت سیاره در ابتدای قرن 20 حدود 5/1 میلیارد نفر بود و اینک به بیش از 7 میلیارد نفر رسیده است. این جمعیت نیاز به استفاده از منابع بیشتر دارد و همین مساله باعث افزایش برداشت از منابع زیرزمینی شده است؛ اما در کنار این انفجار جمعیت، عامل دیگری که باعث در خطر قرار گرفتن زمین شده، مساله گرمایش زمین است. تولید انبوهی از گازهای گلخانهای طی یکی دو قرن گذشته که همراه با صنعتی شدن و استفاده بیش از پیش از سوختهای فسیلی بود، سبب شد دمای میانگین سیاره زمین افزایش یابد.
این افزایش دما موجب شد زمین شرایط دشواری را تجربه کند. آب شدن یخهای قطبی، بالا آمدن سطح آزاد اقیانوسها، افزایش محدوده مجاز شکلگیری توفانهای حارهای، تغییر الگوهای آب و هوایی و... مجموعه عواملی است که باعث ایجاد رخدادهای مرگ آفرینی روی زمین میشود. تلاشهای انسان برای کنترل این رویداد تاکنون به نتیجهای نرسیده و آثار زیانبار آن از هم اکنون هویدا شده است. اما برخوردهای فضایی و گرمایش زمین تنها گزینههای نابودی زمین و حیات روی آن به شمار نمیروند، انفجار یک ابر نو اختر در همسایگی زمین، کاهش جو زمین و مواجهه با پرتوهای کیهانی میتواند همه ما را در خطر قرار دهد.
زمین همیشه در خطر بوده و امروز هم در خطر است؛ اما این خطرات دلیل نمیشود که حوادث طبیعی و بیربط را به نابودی زمین وصل کنیم. افسانه 2012 مانند دیگر افسانههایی که پایان زمین در آخرین سالهای هزاره قبل را پیش بینی میکرد بیش از این که ریشه در واقعیت داشته باشد، ریشه در تصورات و ذهنیات مردم دارند. البته حداقل حسن چنین جنجالهایی، آن است که لحظهای به اهمیت سیارهای فکر کنیم که تنها خانه ما در کیهان است.
این فیلم در حال حاظر پرفروش ترین فیلم جهان بوده و صحنه های واقعا استثنایی و جذابی دارد که بیننده را در دلهره،ترس و هیجان فرو میبرد.